هر گلی نو که در جهان آید ما به عشقش هزاردستانیم
تنگچشمان نظر به میوه کنند ما تماشاکنان بستانیم
گروه رسانهای پردازش- بخش خبررسانی و تولید محتوای روزگار پرهیاهوی ما دچار تحولات چشمگیری شده است؛ خالی از لطف نیست اگر ۱۷ مرداد ماه را به جای گرامیداشت هرساله روز خبرنگار و تجلیل از وظیفه خطیر جامعه خبری (که در فحوای کلام جای تردید ندارد)، به کم و کاست “کیفی” محتوای بازنشر شده از سوی رسانهها بپردازیم.
در دهههای گذشته که پای شبکههای مجازی و تریبونهای غیررسمی به محافل خرد و کلان جامعه باز شده و با گسترش و تعدد این شبکهها، افراد گوناگونی از جامعه با طیفهای متفاوت دانش و اطلاعات، به اظهار نظر و تولید محتوا در حوزههای متفاوت اجتماعی میپردازند، تمیز دادن محتوای کیفی از زردنامهها تبدیل به مهارت غیررسمی اما هرروزه افراد شده است؛ تا جایی که اگر سواد رسانهای زیادی نداشته باشید، به سادگی به بیراهههای اطلاعاتی کشیده میشوید.
رسانههای تخصصی نیز از این دگرگونی بیبهره نبودهاند و امروز شاهد نشر محتواهای با درجه اهمیت بسیار نازل در شبکههای مجازی هستیم که بدون گرهگشایی از معضلی و یا آگاهیبخشی مثمرثمری، صرف خالی نبودن عریضه به دفعات بازنشر و خبرسازی میشوند.
در نیمه ابتدایی دهه ۸۰ که گروه رسانهای پردازش به عنوان اولین رسانه تخصصی صنایع فلزی و معدنی با هدف ارتقا سطح اطلاعات صاحبان صنایع نسبت به تحولات صنعتی روز دنیا و آگاهسازی مسوولان امر از شرایط واحدهای تولیدی و بازرگانی فعالیت خود را آغاز کرد، هنوز ارتباط جایگاه رسانه تخصصی در این حوزه مشخص و نیز انتظارات و مسوولیتهای واحدهای روابطعمومی در قبال این رسانهها به درستی تبیین نشده بود اما انتظار میرفت با تربیت نیروهای آموزشدیده و آشنا به اصول خبرنگاری و تولید محتوا، از رسانههای تخصصی به مثابه بازوی اطلاعاتی و ارتباطی جهت رشد و تعالی سازمانها بهرهگیری شود.
امروز اما با گذشت بیش از سه دهه از همکاری رسانهای تخصصی صنایع فلزی و معدنی، شاهد نشر مطالبی با محتوای سوگیریهای سیاسی مدیران و تشویق به مشارکت در رویدادهای اجتماعی، تبریک و تسلیت رویدادهای فرهنگی و مذهبی، برگزاری تورنمتهای رکوردشکنیهای روزانه و ماهانه (بدون شفافسازی تاثیرات این رکوردزنیها بر تولید کل و بهبود بهرهگیری از توان شرکتهای کوچکمقیاس به ویژه در بخشخصوصی)، انجام مسوولیتهای اجتماعی در قالب رفع نیازهای ابتدایی شهروندان در قالب کمکهای خیریه (!!!)، بازدید مدیران از واحدهای تولیدی و پروژههای تحت امر آنها (که به ظاهر بخشی از “وظایف” مدیریتی آنها است) و… به عنوان خبر روز شرکتها هستیم.
روی دیگر این سکه، مدیران و سردبیرهای رسانههای تخصصی هستند که به جای بهکارگیری دغدغه، سواد رسانهای و تحلیلی خود در راستای رفع گلوگاههای تولید و مطالبهگری از نهادهای تصمیمگیرنده، به بازنشر محتوای آماده از سوی شرکتها بسنده کرده و با تعدد اخبار بارگذاری شده در فضاهای تحت اختیار خود ( و بعضا تخلف در اخلاق حرفهای از جمله بازنشر اخبار اختصاصی بدون ذکر منبع، اقدام به خرید بازدیدکننده و…) سعی در راضی نگاه داشتن شرکتها و تامینکنندگان مالی خود دارند که ناگفته پیداست، آسیبهای ناشی از این مسوولیتناپذیری در شرایط بحرانی اجتماعی، گریبانگیر همه اقشار مرتبط خواهد بود.
لذا برازنده است با بازتعریف جایگاه رسانه تخصصی و بهرهگیری شایسته از ظرفیتهای رسانهای موجود، با این حرفه نه به عنوان “نقال” بی چون و چرا، که به عنوان تحلیلگر و یاریرسان حرفهای برخورد شود.